کتابسنجی

از دانشنامه آزاد علم اطلاعات و دانش شناسی
پرش به: ناوبری، جستجو

کتابسنجی

دکتر محمد باقر نگهبان و سجاد محمدیان

هرچند سنجش کمی کتاب‌ها و منابع اطلاعاتی در تاریخ کتابداری و کتابخانه‌ها همواره وجود داشته است و کتابشناسی آماری، نسل نخست کتاب‌سنجی کنونی محسوب می¬شود. اما واژه کتاب‌سنجی توسط پریچارد درسال 1969 در مقاله¬ای با عنوان "کتابشناسی آماری یا کتاب¬سنجی؟ " برای نخستین بار به کار رفت. او کتاب‌سنجی را کاربرد روش‌های ریاضی و آمار برای کتاب¬ها و دیگر رسانه¬های ارتباطی تعریف کرد (پریچارد، 1969). قبل از او نیز در زبان فرانسه پائول اوتله اصطلاح کتابشناسی را به کار برده بود. کتاب‌سنجی را می‌توان نسل نخست پژوهش‌های متریک در علوم اطلاعات و حوزه پژوهشی متریک دیگر همچون علم‌سنجی و اطلاع‌سنجی متأثر از آن دانست. و برای تبیین بهتر جایگاه حوزه کتاب‌سنجی در میان حوزه‌های متریک دیگر، می‌توان گفت؛ هر چند به لحاظ زمانی اطلاع‌سنجی پس از علم‌سنجی و کتاب‌سنجی مطرح شده است، اما به لحاظ مفهومی ‌‌مشتمل بر هر دوی آنهاست و نسبت به آنها اعم¬تر می‌باشد. همچنین میان کتاب‌سنجی و علم‌سنجی شباهت و برخی اوقات هم‌پوشانی¬هایی در حوزه ‌اندازه‌گیری و ارزیابی تولیدات علمی وجود دارد، اما این دو حوزه تفاوت بنیادی در اهداف خود دارند. کتاب‌سنجی بیشتر با هدف بررسی و شناسایی منابع اطلاعاتی برای کتابخانه‌ها و مراکز اطلاعاتی و همچنین برای بهبود خدمات و مجموعه کتابخانه‌ها به‌اندازه‌گیری و ارزیابی می‌پردازد، در حالی که هدف علم‌سنجی، سیاست¬گذاری بر علم و فناوری است. در کتاب‌سنجی پژوهشگران مسائل بسیاری را مورد ارزیابی و پژوهش قرار می-دهند. شاید بتوان از مطالعه روند تولیدات علمی، بهبود خدمات کتابخانه‌ها، ارزیابی مجموعه‌ها به عنوان مهمترین آنها یاد کرد. نوروزی چاکلی(1390) از مشخصه‌ها و فرآیندهای مرتبط با مدرک که در کتاب‌سنجی اندازه¬گیری می‌شود به موارد زیر اشاره می‌کند: تحلیل بسامد واژه¬ها تحلیل هم واژه¬ها تحلیل استنادی محاسبه مدارک مانند تعداد آثار منتشره شده علمی یک نویسنده، یک گروه پژوهشی یا یک کشور قواعد کتاب‌سنجی اساس و بنیان کتاب‌سنجی بر روی قواعد آن استوار است. بطوریکه اصلی¬ترین عامل ماندگاری و توسعه کتاب‌سنجی مطمئناً همین قواعد بوده¬اند. هرچند برخی از این قواعد از علوم دیگر وارد این حوزه شده¬اند، اما در حال حاضر قواعدی کاملاً کاربردی در این حوزه محسوب می‌شوند. در ادامه به بررسی برخی از مهمترین آنها می‌پردازیم. قانون لوتکا "آلفرد جِي. لوتكا رياضيدان، درسال 1926 با شمارش نام افراد و شمارش انتشاراتي كه ذيل نام هر يك در دو منبع "چكيده‌هاي شيمي" و "متون فيزيك آوئرباخ" آمده، موضوع تحليل بازدهي را مورد پژوهش قرار داد. دوره تحت پوشش كار او در مورد منبع نخست 1907 تا 1916، و در مورد منبع دوم تا آغاز 1900 بود و تنها كساني در مطالعه‌اش منظور شدند كه حرف نخست نام خانوادگي آنها A و B بود"(دایره¬المعارف آنلاین کتابداری واطلاع‌رسانی، قانون لوتکا). او اين داده‌ها را منظم كرد و از آن فرمول عمومي ارتباط را... ميان فراواني نويسندگان (Y) كه داراي X مقاله هستند چنين تعيين كرد: X^n Y=C یا Y=C/X^n در این معادلات C یک عدد ثابت و n≈2 می¬باشد.


اگر n=2 باشد، آنگاه: تعداد نويسندگان با 2 مقاله حدود یک چهارم نويسندگان با يك مقاله است؛ تعداد نويسندگان با 3 مقاله حدود یک نهم است و نسبت كل نويسندگان يك مقاله‌اي، حدود 60 درصد است. مثال: اگر c مساوی با 100 و n برابر با 2 باشد در این صورت تعداد نویسنده¬های که به‌ترتیب 10،9،8،...،1 مقاله نوشته¬اند، مطابق جدول زیر خواهد بود. تعداد مقالات نوشته شده تعداد نویسنده¬هایی که این تعداد مقاله نوشته¬اند 10 100/102=1 9 100/92=1.23 8 100/82=1.56 7 100/72=2.04 6 100/62=2.77 5 100/52=4 4 100/42=1 3 100/32=11 2 100/22=25 1 100/12=100 قانون زیف در سال ۱۹۴۹ جورج کینگزلی زیف استاد زبان¬شناسی دانشگاه هاروارد، با آزمایش کلمات کتاب اولیسس جیمز جویس به نتایجی در مورد کلمات و میزان تکرار آنها در متن رسید. نتایج او به این صورت بود که: اگر تمام کلمات یک کتاب را بشماریم و از زیاد به کم مرتب کنیم به این نتیجه می‌رسیم که رتبه¬ی هر کلمه با فراوانی(بسامد) همان کلمه نسبت عکس دارد،‌ یعنی تعداد بارهایی که هر کلمه در متن ظاهر می‌شود با رتبه‌ی همان کلمه در متن رابطه معکوس دارد. این نسبت در کلمات کل متن برقرار است. که به قانون زیف معروف شده‌است. بر طبق زیف کلمه‌ای که در رتبه‌ی ۱ قرار دارد دو برابر بیشتر از کلمه‌ای در متن ظاهر می‌شود که در رتبه‌ی ۲ قرار دارد و ۳ برابر بیشتر از کلمه‌ای ظاهر می‌شود که در رتبه‌ی ۳ قرار دارد و همین‌طور تا آخر (ویکی پدیا، قانون زیف). او این قضیه را با اصل کمترین کوشش توجیه کرد. وي معتقد بود كه انسان اشتياق دارد براي رسيدن به هدف و مقصود، با حداقل تلاش منظور خود را منتقل سازد (مبدأ) و طرف مقابل (مقصد) نيز مايل است با حداقل تلاش فكري و با استفاده از واژه‌هاي مختلف بيشترين اطلاعات را از مبدأ دريافت كند؛ كه ميان اين كوشش‌ها، علي‌الاصول، بايد تعادل و توازني ايجاد شود. انسان‌ها در نوشتن متنی نیز سعی دارند، بیشتر از کلمات تکراری استفاده کنند. و همچنین در هنگام صحبت کردن و سخنرانی سعی دارند، کلمات کمتری را بیشتر تکرار کنند. این رابطه بین فراوانی f و رتبه r برقرار است که: r * f = k حاصل ضرب فراوانی(بسامد) واژه در رتبه‌ی آن در کل هر متن عددی (تقریباً) ثابت است. رابطه لگاریتمی‌آن شناخته شده¬تر است و کاربرد بیشتر دارد: log r +log f = log c این رابطه به جز کلمات در بسیاری از دیگر محیط¬ها از جمله جمعیت شهرها، میزان بازدید از صفحات اینترنت، شرکت‌ها و کارکنان آن و نیز در نمایه سازی خودکار و... استفاده می‌شود. از نظر محققان بسیار عجیب است که چطور و چرا همچنین رابطه‌ی ساده‌ای در بسیاری محیط‌های پیچیده اتفاق می‌افتد. قانون 80 -20 اصل پارتو که با نام 80 - 20 شناخته شده است، می‌گوید: 80 درصد از نتایج براساس 20 درصد از علل ایجاد می‌شود. ویلفردو پارتو اقتصاددان ایتالیایی، بیان کرد، که 80 درصد از ثروت در ایتالیا، متعلق به 20 درصد از جمعیت است. این اصل کاربردهای متعددی در تمام زمینه‌ها دارد، موارد زیر برخی از این کاربردهاست: فروش: 80 درصد از سود از 20 درصد مشتریان به دست می¬آید. در مدیریت: 20 درصد از کارکنان 80 درصد از کارهای شرکت را انجام می‌دهند. در تنظیم زمان: صرف 80 درصد از وقت خود برای 20 درصد از وظایف. تماس با دیگران: صرف 80 درصد از وقت خود برای صحبت کردن با 20درصد افرادی که در دفترچه تلفن ما وجود دارند. در لباس پوشیدن: در80 درصد اوقات ما 20 درصد لباس‌های که درکمد وجود دارد. را می‌پوشیم. در علوم اطلاعات این اصل این گونه استفاده می‌شود: 20 درصد از منابع 80 درصد از استفاده را به خود اختصاص داده‌اند. قانون برادفورد در سال 1934 ساموئل كلمنت برادفورد ، كتابدار بريتانيايي قاعده برادفورد درباره پراکندگی (توزیع) مقالات علمی در مجلات علمی ارائه کرد. وی بیان کرد؛ اگر مجله‌های علمی را برحسب ترتیب نزولی تولید مقاله در موضوعی معین مرتب شود، می‌توان به دو دسته مجله‌های هسته و چندین دسته مجله‌های حاشیه‌ای تقسیم کرد. این قاعده پراکندگی نشریات ادواری در یک حوزه خاص دانش ‌یا تعداد مقاله‌های مجموعه¬ای از مجلات خاص را مورد مطالعه قرار می‌دهد. این قاعده بیان می¬کند که تعداد کمی از مجلات درصد بالایی از مقالات را منتشر می‌نمایند. این قانون با مشخص ساختن مجلات هسته، به کتابدار کمک می¬کند، با صرف وقت، نیرو و هزینه کمتر به درصد بالایی از محتوای مقالات در هر موضوع دست یابد.(دایره¬المعارف آنلاین کتابداری واطلاع‌رسانی، بردفورد، ساموئل كلمنت)