اطلاعات در قرآن
اطلاعات در قرآن
دکتر محمد باقر نگهبان
1.اطلاعات در قرآن
خداوند در کریمۀ27 سورۀ لقمان می¬فرماید:وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ. و اگر هر آنچه درخت در زمین است قلم گردد و دریا ویا همه آب¬های زمین مرکّب شود وهفت دریای دیگر به مددش بیاید، کلمات الهی( اطّلاعات) پایان نمی¬پذیرد و خدا پیروزمند و فرزانه است. اشارۀ قرآن در این کریمه به حجم عظیم اطّلاعات پایان¬ناپذیر، آدمی را به تفکّری عمیق پیرامون این نکته وامی¬دارد که به نسبت سنّ کره زمین(4.56میلیارد سال) و سنّ جهان(13.7 میلیارد سال)تاکنون چند درصد از کلمات الهی شناخته شده است و چند درصد از این کلمات، گرداوری، ارزیابی و مورد اشاعه قرار گرفته است. اگر بخواهیم فقط به اطّلاعات گرداوری شده در «وب» اشاره کنیم،بنا برآخرین آمارها در مرکز تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو آمریکا، مصرف سالیانه داده ها در جهان به 9.57 زتابایترسیده است(هر زتابایت معادل 10 به توان 21 بایت یا یک میلیون میلیون گیگابایت است).روز به روز نیز بر حجم این اطّلاعات اضافه می شود.در اینجا چند سؤال به ذهن تواند آمد: نخست آنکه این یک میلیون گیگابایت،چه میزان از اطّلاعات و کلمات خداوند را دربر می¬گیرد؟ در پاسخ می¬توان گفت:بنا برآیۀ فوق الذکر، این مقدار قابل پیش بینی نیست. دو دیگر آنکه کلمات الهی چقدر مورد تحقیق و تحلیل قرار گرفته تا جنبه های ایستایی و مفهومی آن¬ها روشن شود. پاسخ این سئوال نیز، هم بسیار پیچیده است و هم در عصر حاضر که به عصر اطّلاعات نام¬بُردار شده،بسیار چالش برانگیز. ولی قدر مسلّم آنکه در عصر حاضر، فنّاوری اطّلاعات به کمک بشر آمده است تا بشر بتواند با سرعت بیشتری کلمات الهی را گرداوری، تفسیر و ارزیابی کند. یکی از این فنّاوری¬ها شبکۀ جهانی «وب» است که علاوه بر آنکه منبع اطّلاعاتی عظیمی برای ثبت و اشاعه اطّلاعات محسوب می شود، منبع بسیار مفیدی نیز جهت سنجش و ارزیابی اطّلاعات می¬باشد. با پیش چشم داشتن این مسائل، هدف این مقاله ،تعریف و تبیین مفهوم اطلاعات در قران است.
2. اطلاعات درباره اين پديده، همچون ساير پديدههاي بنيادي نظير انرژي، جاذبه، حيات، عدالت، و مانند آن؛ تاكنون تعريفي دقيق و رسمي ارائه نشده است. متخصصان حوزههاي مختلف موضوعي بيشتر كوشيدهاند جلوهها و ويژگيهاي آن را تا آنجا كه به حوزه تخصصي آنان مربوط ميشود تعيين كنند. به همين سبب، اطلاعات در قلمروهايي چون رياضيات، زبانشناسي، اقتصاد، روانشناسي، ارتباطات، و جز آن توسط صاحبنظران مورد مطالعه و تحليل قرار گرفته و خصيصههاي متفاوتي براي آن برشمردهاند ؛ بهطور مثال، از ديدگاه فيزيك و زيستشناسي، اطلاعات ويژگي اصلي عالم معرّفي ميشود ؛ در روانشناسي بهمنزله متغيري است كه با برداشت حسي، ادراك، يا ديگر فرايندهاي روانشناختي سروكار دارد؛ و در حوزههاي اطلاعرساني و ارتباطات بهطور گستردهاي با پيامها ارتباط مييابد. اطلاعات را نه تنها متضمن پيام، بلكه متأثر از وضعيت، نوع كاركرد، ويژگي مسئله ای خاص، و جز آن نیز دانسته اند.(حری،1386). اطلاعات را گاه، به پديدههاي نسبتاً آشناي ديگري تشبيه كردهاند كه بارزترين آنها تشبيه اطلاعات به مادّه و انرژي است و در اين تشبيه گاه حتي فراتر رفته اطلاعات را نوعي انرژي دانستهاند و بهجاي اصطلاح "انرژي"، اصطلاح "اطلاعات" را بهكار بردهاند .قرآن به کلمات الهی اشاره می کند البته اينگونه تشبيهها در واقع فقط تعبيري استعاري است تا تبيين علمي از ماهيت اطلاعات. بيترديد پژوهشهاي فراواني درباره مفهوم اطلاعات صورت گرفته، اما تعريفي جامع و مانع كه مورد قبول كليه متخصصان رشتههاي مختلف علوم باشد ارائه نشده است.در قرآن واژه های بسیاری با مفهوم انچه ما اطلاعات می نامیم اشاره می کند. متخصصین علم اطلاعات، اطلاعات را به دو جنبه عمده تقسيمبندي ميكنند: يكي از لحاظ ساختاري و ديگري از لحاظ معنايي(مفهومی)، كه هريك از اين ديدگاهها خود تقسیمات فرعيتري را دربر ميگيرد. 2-1. جنبه ساختاري. ساختار اطلاعات، مستقل از جنبههاي معنايي آن مطرح ميشود و ممكن است برحسب ايستايي يا پويايي آن ارزيابي شود. زمانيكه اطلاعات بهصورت بستهاي تغييرناپذير درنظر گرفته شود از نوع ايستاست؛ مانند اطلاعاتي كه در كتاب، تصوير، صفحه فشرده، و مانند آن ضبط و نگهداري ميشود. هرگاه اطلاعات در جريان كنش يا تعامل، دستخوش حك و اصلاح، تحليل، يا پردازش گردد از نوع پوياست. نوع اول را فرآورده و نوع دوم را فرايند ميخوانند. يك. اطلاعات بهعنوان فرآورده. زمانيكه اطلاعات را كالا تلقي كنيم، نظير هر فرآوردهاي قابليت توليد، ذخيرهسازي، و انتقال دارد و به تبع آن ميتواند آفريده شود، رشد يابد، و از ميان برود. اين نوع اطلاعات معمولاً قالبپذير است يعني ميتوان آن را بهصورت كتاب، تصوير، صوت، و مانند آن درآورد و نگاه داشت. آنچه تداول عام از آن بهعنوان اطلاعات ياد ميكند، ناظر بر اين نوع اطلاعات است. اطلاعات از اين ديدگاه، گرچه "فرآورده" است، ميتواند به تناسب هدف در هر "فرايندي" قرار گيرد. دو. اطلاعات بهعنوان فرايند. اين جنبه از اطلاعات داراي خصلتي متفاوت و اندكي پيچيده است، زيرا فرايند بودن را از دو ديدگاه مدّ نظر قرار ميدهد : 1. اطلاعات به تناسب زمان و مكان تغيير ميكند؛ به بيان ديگر، پديدهاي ممكن است در زمان يا مكاني اطلاعات باشد و همان پديده در زمان يا مكان ديگري فاقد ارزش اطلاعاتي باشد و نتوان به آن اطلاعات اطلاق كرد. اين نوع نگرش، در واقع، وجه معناشناختي اطلاعات را مدّ نظر دارد. 2. اطلاعات ذاتاً جوهره فرايندي دارد (كه از اين ديدگاه در تقابل با تلقّي نخست قرار ميگيرد) و چيزي جز فرايند نيست؛ و بنابراين، ماهيتاً پوياست. آنچه از لحاظ ساختاري ايستاست در دو سوي اين فرايند قرار ميگيرد كه سوي آغازين آن داده و سوي انجامين آن دانش است. آنچه قالبپذير است نه اطلاعات، كه داده يا دانش است: دادهها بهعنوان مواد خام اطلاعات، و دانش بهعنوان صورت سازماندار و هدفمند مجموعهاي از اطلاعات. توصيفهاي ساختاري اطلاعات صرفنظر از اينكه آن را فرآورده يا فرايند بدانيم همانند رويكردهاي معمول نسبت به اطلاعات، از منظر واحدي صورت نميگيرد و متأثر از نظرها و برخوردهاي افراد مختلف نسبت به پديده اطلاعات است. 2-2. جنبه مفهومي. دو نگرش را ميتوان درباب مفهوم اطلاعات شناسايي كرد، كه يكي اِسنادي و ديگري كاركردي است. اِسنادگرايان اطلاعات را ويژگي كليه عناصر و نظامها ميدانند، يعني اين خصيصه را به وجود آنها نسبت ميدهند؛ درحاليكه كاركردگرايان اطلاعات را فقط با عملكرد نظامها مرتبط ميدانند. طرفداران نظريه رياضي اطلاعات را ميتوان جزو اسنادگرايان و مدافعان نظريه معناشناختي را ميتوان از زمره كاركردگرايان دانست. طرح اين دو نظريه مقايسه آنها را آسانتر ميكند: يك. نظريه رياضي. نظريه رياضي اطلاعات كه معمولاً اشاره به "نظريه رياضي ارتباطات" دارد عمدتاً ناظر بر مسئله تعيين حداكثر ظرفيت يك كانال يا مجرا (مانند مدارهاي تلفن يا تلگراف) براي انتقال پيامهاست. شانون خصوصاً به روابط ميان اين سه عامل علاقهمند بود: چگونگي رمزگذاري پيامها، وجود اختلال (يعني هرگونه شرايطي كه بخشي از علائم را دگرگون كند)، و ظرفيت كانال. شانون براي برآورد كارآيي هر رمز مبتني بر مجموعهاي از علائم (بهطور مثال، حروف الفباي يك خط)، از فرمول آماري آنتروپي كه نخست توسط هارتلي براي انتقال علائم بهكار رفته استفاده كرده است. اين فرمول چنين است: H= -∑P(i) Log2P(i) كه در آن iمساوي اعداد يك تا Nاست و P(i)اشاره به اين احتمال دارد كه علامت ith در هر موضعي از پيامي خاص ظاهر شود. بدين ترتيب، ميتوان ميزان اطلاعات در يك پيام را پيشاپيش حدس زد. در نظريه اطلاعات شانون، معناي پيامها هيچگونه نقشي ندارد؛ آنچه مهم است توصيف آماري پيامهايي است كه از طريق رمزها توليد ميشوند. به همين سبب، نظريه وي نقش عمدهاي در الكترونيك و علوم رايانه ايفا كرده، اما سودمندي آن در مطالعات مربوط به ارتباطات انساني چندان به اثبات نرسيده است. دو. نظريه معناشناختي. كارناپ[4] و بار ـ هيلل[5] در سال 1953 در >مجله بريتانيايي فلسفه علم<[6] در انتقاد از نظريه شانون اظهار داشتند كه در نظريه رياضي ارتباطات شانون، كه به نظريه اطلاعات نيز شهرت يافته است، براي سنجش مقدار اطلاعات، نمادها فقط بر اساس بسامد وقوع آنها اندازهگيري ميشوند، و اينكه اين نمادها چه چيز را نمادين ميكنند مدّ نظر نيست . آنچه پيشنهاد ميكنند اين است كه مقدار اطلاعات را ميتوان از محاسبه تفاضل وضعيت پيش از رويارويي با يك پديده و وضعيت پس از آن بهدست آورد . راپوپورت در مجله >بررسي معناشناسي عمومي در سال 1953، در چيستي اطلاعات اظهار ميكند كه در هر وضعيتي، "اطلاعات درباره چيزي كه ميدانيم، بهعنوان اطلاعات هيچ ارزشي ندارد". بدين ترتيب، وي ميزان اطلاعات را در قياس با وضعيت "دانش" دريافتكننده ارزشگذاري ميكند. به نظر شرايدر نيز مقدار اطلاعات بر اساس تغييري كه در وضعيت فرد ايجاد ميكند قابل اندازهگيري است. بنابراين، نميتوان در مبدأ ارسال، مقدار اطلاعات را اندازه گرفت. اندازهگيري اطلاعات در نظام كلاسيك نظريه اطلاعات، يعني نظريه شانون، بر مبناي طول زنجيره رمزها محاسبه ميشود. يعني هرچه تعداد نمادهاي دودويي (بيتها) بيشتر باشد، احتمال حضور مقدار اطلاعات موجود در يك بيان بيشتر است. اينگونه محاسبه در مورد فرمولهاي شيميايي چندان صادق نيست. زيرا، در اينگونه موارد تعداد نمادهاي دودويي بسيار اندك است، و حال آنكه اطلاعات موجود در آنها ممكن است بسيار باشد. شرايدر در سال 1965 در مجله >ذخيره و بازيابي اطلاعات براي تبيين نظريه خود، نظام ذهني دريافتكننده را به يك اصطلاحنامه* (تزاروس) تشبيه ميكند. در اصطلاحنامه، اصطلاحات با پيوندهاي معنايي با يكديگر مرتبط ميشوند. بنابراين، ورود هر اصطلاح به اصطلاحنامه، وضعيت آن را تغيير ميدهد. در اين بحث، اينكه ميزان تغيير در اصطلاحنامه آيا فقط به دگرگوني اندك يا خلق اصطلاحنامهاي جديد ميانجامد مدّ نظر نيست، بلكه نفس تغيير حائز اهميت است. در اين تشبيه، ذهن دريافتكننده، همان اصطلاحنامه؛ تغيير ذهني، همان عملكرد محتوايي "بيان" دريافتشده؛ و ميزان تغيير حاصلشده، تعيينكننده ميزان اطلاعات موجود در يك "بيان" است. بدين ترتيب، همانگونه كه دو اصطلاحنامه در رويارويي با اصطلاحي واحد دو واكنش متفاوت نشان ميدهند، هر بيان نيز ممكن است ذهن دريافتكنندهاي را متحول كند و ديگري را متأثر نسازد. آنچه شرايدر وضعيت ذهني دريافتكننده، يا اصطلاحنامه، خوانده است به پيشداشته هاي دريافتكننده نيز تعبير شده است. هر گاه آنچه اطلاعات ميناميم بتواند در پيشداشتههاي دريافتكننده دگرگوني ايجاد كند داراي ارزش اطلاعاتي است. به بيان ديگر، اطلاعات فقط در آستانه استفاده است كه معنا پيدا ميكند. بهطور مثال، رگهاي از يك صخره براي رهگذري عامي هيچ معناي خاصي ندارد، اما براي زمينشناس، سرشار از اطلاعات است. 3. اطلاعات در قرآن برای درک آفرینش جهان هستی ، چگونگی انجام امور ویا هر چیز دیگری در این جهان نیاز به اطلاعات داریم. مهمترین منبعی که به تمامی جنبه های زندگی بشر اشاره می کند قرآن است ، قرآن به همه موضوعات دانش بشری اشاره می کند اما موضوع علم اطلاعات به مفهوم تمامی اطلاعات خداوند نیست بلکه به آن جنبه و گرایش است که به علم اطلاعات می پردازد. قرآن کریم کتاب مسلمانان است و آخرین کتاب که خداوند برای بشر نازل کرد، این کتاب آسمانی سرشار از مطالب کلیدی و اسراری است که برای رستگاری بشر نازل شده اند . خداوند در این کتاب ویژگی هایی از خود را نیز بیان فرموده است ،مانند زمانی که در آیه ی 27 سوره ی لقمان میفرماید کلمات خداوند پایان ناپذیرند؛ مقصود از کلمه در این آیه چیست؟ معنی عام کلمه یعنی لغت را شامل میشود یا اینکه تعبیر دیگری دارد!
3-1. مفهوم کلمه در قرآن كلمات" جمع "كلمه" و در اصل به معناي الفاظي است كه انسان با آن سخن ميگويد، سپس به معناي گستردهتري اطلاق شده و آن هر چيزي است كه ميتواند بيانگر اطلاعاتی باشد و از آن جا كه مخلوقات گوناگون اين جهان هر كدام بيانگر ذات پاك خدا و علم و قدرت اويند، به هر موجودي "كلمة الله" گفته ميشود; در قرآن کریم در آیات متعدد معنای متفاوتی از واژه " کلمه " شده است: الف - در قرآن کریم گاه «کلمه» به مجموعه وعدههایی که خداوند متعال به رسولش صلوات الله علیه و آله، مبتنی بر نصرت داده است، اطلاق شده، مانند: «وَكَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ - و كلمه خداوند (وعده ازلى او در یارى انبیا و پیروزى دینش بر ادیان) است كه والا و برتراست، و خداوند مقتدر غالب و صاحب حكمت است» ب – در قرآن گاهی «کلمه» به عنوان یک نشانهی بزرگ الهی، به یک پدیده، یک معجزه و حتی یک انسانی که معجزه است اطلاق شده است. چنانچه حضرت مریم علیهاالسلام را به کلمةالهی که اسمش عیسی علیهالسلام بشارت میدهد: «إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ» (آل عمران، 45( ترجمه: یاد كن] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند: اى مریم خداوند تو را به كلمهاى از جانب خود كه نامش مسیح عیسىبنمریم است مژده مىدهد در حالى كه [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است. این حقایق، الفاظ نیستند، بلکه «وجود»های خارجی هستند، لذا همه «اسم الله» و آیات الهی هستند، یعنی نشانههای او که انسان را به سوی رهنما شده و هدایت میکنند و هر چه مرتبه وجودی آنها والاتر باشد، نشانهها و اسمهای برتر میگردند تا برسد به «اسم اعظم و اسمای عظمای» الهی ج – در قرآن کریم، گاه «کلمه» به معنای حرف زدن (تکلّم) به کار میرود که اگر حرف زدن انسان باشد، همین سخن گفتن متعارف همگانی است «قَالَ آیَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ – وَیُكَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ»؛ و اگر کلام خداوند علیم باشد، به آن وحی گفته میشود: «وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن یُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَكِیمٌ» (الشوری، 51 ترجمه: و هیچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گوید جز [از راه] وحى یا از فراسوى حجابى یا فرستادهاى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نماید آرى اوست بلندمرتبه سنجیدهكار. همانطور که وقتی حضرت مسیح علیهالسلام را «کلمةالله» میخواند، یعنی همان حرف یا قول. یعنی بر اساس همان «فیقول له کن فیکون» خلق شده است. قول خدا فعل خداست. د – راهنما، محل آزمایش و اسم اعظم: و بالاخره گاهی کلمه به فعل (کار) کسی اطلاق شده و گاهی نیز به «علم و آگاهی» از حقایق و اسرار عالم هستی اطلاق شده است. این حقایق، الفاظ نیستند، بلکه «وجود»های خارجی هستند، لذا همه «اسم الله» و آیات الهی هستند، یعنی نشانههای او که انسان را به سوی رهنما شده و هدایت میکنند و هر چه مرتبه وجودی آنها والاتر باشد، نشانهها و اسمهای برتر میگردند تا برسد به «اسم اعظم و اسمای عظمای» الهی. بدیهی است که هر مخلوقی، اسم و نشانهی خداست، اما نشانه برتر یا همان اسم اعظم، انسان کامل است که کاملترین و بالتبع برترین نشانهی اوست. لذا اسم اعظم است. چنین انسانی خودش «کلمةالله» است، سخنش «کلام الله» است و افعالش نیز «کلمةالله» است و چون هادی و راهنمای بشر میگردد، محل آزمایش بشر در بندگی و اطاعت حق تعالی میباشد. 3-2. کلمه به معنای اطلاعات
کتاب خدا در سوره مبارکه لقمان تمام عالم را کلمات الله گفته است. یعنی به جمیع موجودات عالم، « کلمه» اطلاق شده است. خورشید، ماه، زمین و هر یک از موجودات هر کدام یک کلمهاند. که درواقع هر انسان ، شی ، موجود یک اطلاعات محسوب می شود ، به ويژه در مورد موجودات شريفتر و باعظمتتر; چنان كه اين تعبير دربارة حضرت مسيح به كار رفته است: "... إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ "(نسأ،171) ; "...إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ« در این تفسیر اینگونه برداشت میشود که کلمه در قرآن چیزی فراتر از معنی لغوی آن است و مشخص میشود که مقصود اطلاعات و دانش خداوندی است .
• تفسیر المیزان،آیه 27 سوره ی لقمان و لو ان ما فى الارض من شجره اقلام و البحر يمده من بعده سبعه ابحر ما نفدت كلمات الله... • كلمه (من شجره )، بيان موصول (ما) مى باشد، و (شجره ) واحد (شجر) است، كه در اين مقام كه سياق، سياق (لو) مى باشد، استغراق و كليت را مى رساند، يعنى هر درختى كه در زمين است، و مراد از (بحر) هم، مطلق دريا است، و معناى جمله (يمده من بعده سبعه ابحر) اين است كه هفت درياى ديگر نظير درياى مفروض آن را كمك كند، و بر آن اضافه شود. • و ظاهرا مراد از عدد هفت افاده تكثير است، نه اينكه اين عدد خصوصيتى داشته باشد. و اما لفظ (كلمه )در لغت به معناى لفظى است كه دلالت بر معنايى داشته باشد، و به همين جهت لفظ بى معنا را كلمه نمى گويند، ولى در كلام خداى سبحان بر (هستى ) اطلاق شده است، البته هستى افاضه شده به امر او، كه از آن به كلمه (كن) تعبير كرده و فرموده : (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون ) و نيز حضرت مسيح را (كلمه )خوانده و فرموده : (و كلمته القيها الى مريم ).
• پس معناى آيه اين است كه اگر تمامى درختان زمين قلم گردد، و دريا به اضافه هفت درياى ديگر مانند آن مركب فرض شود، و با اين قلم و مركب كلمات خدا را - بعد از تبديل آنها به الفاظ - بنويسند، آب درياها قبل از تمام شدن كلمات (مخلوقات ) خدا تمام مى شود، چون آب درياها هر چه باشد متناهى است، و كلمات خدا نامتناهى . • از اينجا معلوم مى شود كه در آيه شريفه حذف و اختصارگويى شده، و جمله (ان الله عزيز حكيم ) در مقام تعليل است، و معناى آن اين است كه : (زيرا خداى تعالى عزيز است، و چيزى عزيز و قاهر بر او نيست )، پس اين كتابى هم كه گفتيم آنچه را نزد خدا است تمام نمى كند، و حكيم است، و به همين جهت تدبير را به غير واگذار نمى سازد. • آيه مورد بحث متصل به ما قبل است، براى اينكه اين آيه نيز مانند آيه قبلى دلالت دارد بر اينكه تدبير خلق مخصوص خداى سبحان است، و نه غير، چيزى كه هست آيه مورد بحث در اين صدد است كه وسعت تدبير خدا، و كثرت اوامر تكوينى او را در خلق و تدبير برساند، مى فرمايد: آن قدر اوامرش در خلق و تدبير بسيار است، كه دريا و هفت درياى ديگر مثل آن اگر مداد شوند، و درختان زمين به صورت قلم در آيند، و بخواهند كلمات او را بنويسند، درياها قبل از تمام شدن اوامر او تمام مى شوند.
در سوره ی کهف نیز خداوند از کلمات سخن میگوید آیه 109 سوره کهف : " قُل لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدادًا لِكَلِماتِ رَبّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِماتُ رَبّي وَلَوْ جئنَا بمِثْلِهِ مَدَدًا " ترجمه این آیه چنین است : " ( ای پیامبر ) بگو ، اگر دریا برای نوشتن کلمات پروردگارم مرکّب شود ، پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان پذیرد ، دریا پایان می پذیرد ؛ هرچند دریای دیگری همانند آن را به کمک آوریم . • کلمات الهی از حد شمارش و ادراک بشر خارج است ، به گونه ای که اگر آب دریاها جوهر و مرکّب شود ، امکان نوشتن آنها نیست و آب دریاها تمام می شود ، ولی کلمات الهی تمام نمی شود . اما مراد از کلمات الهی چیست ؟ روشن است که همه آفریده های الهی از کوچک و بزرگ ، از یک ذرّه اتم تا کرات و کهکشانهای عظیم ، همه و همه نشانه وجود خدا و کلمات کتاب آفرینش اند . همه کتب آسمانی و کلمات وحی شده به پیامبران ، کلمات الهی اند و به تعبیری هرچه نشانی از خدا دارد ، کلمه الهی است . • تفسیر المیزان آیه 109 سوره ی کهف قل لو كان البحر مدادا لكلمت ربى لنفد البحر قبل أ ن تنفد كلمت ربى و لو جئنا بمثله مددا (109) • اين آيه بيان مستقلى است براى وسعت كلمات خداى تعالى، و اينكه كلمات او نابودى پذير نيست، و به همين جهت بعيد نيست كه تنها نازل شده باشد نه در ضمن آيات قبل و بعدش، ليكن اگر در ضمن آيات ديگرى نازل شده باشد، آن وقت مربوط به تمامى مطالبى است كه در اين سوره مورد بحث قرار گرفته است. بدين خاطر كه در اول اين سوره اشاره شده كه حقايقى الهى را خاطرنشان مى سازد، و نخست پيغمبر خود را كه از اعراض مردم از ذكر ناراحت شده بود تسليت داد كه همگى نسبت به تنبه به اين حقايق در خواب و غفلتند و به زودى از خواب خود بيدار مى شوند، و براى ايضاح اين معنا مثالى از داستان اصحاب كهف آورد. 4. بحث - همه هستی ، کلمة الله و نشانه ای از پروردگار عالم است . کلماتی نظیر عیسی، نوح ، هفت آسمان ، زمین ، دریا و غیره کلمه است که از مجموع چند کارکتر بوجود می اید و در علم اطلاعات و کامپیوتر به ان داده نیز اطلاق میشود اما همان طور که در مفهوم اطلاعات اشاره گردید هر کلمه و واژه ی از دیدگاه متخصصان علم اطلاعات ، اطلاعات نیست، کلمات الله زمانی اطلاعات است که راز درونی انها اشکار گردد. اگر چشم و گوش انسان این کلمات را ببیند و بشنود و مفهوم آنها روشن گردد ، در مسیر رشد و کمال از آنها استفاده می کند. محققان ، منجمان ، دانشمندان اسلامی و فیزیکدانان پژوهش های بیشماری مثلا روی کلمه" هفت آسمان" انجام داده اند اما هنوز به نتیجه واحدی بعنوان اطلاعات واقعی در مسیر هدایت ، دست نیافته اند. - مفهوم دیگری که از ایات فوق حاصل میگردد این است که هرچه علم بشر پیش می رود ، ناشناخته های بیشتری دربرابر او قرار می گیرد و هیچ گاه بشر به آخرعلم و دانش نمی رسد . چنانچه در ایه 109 سوره کهف اشاره دارد کلمات الهی نه پایان پذیر است و نه نابود پذیر. به واژه نامه اکسفورد سالانه حدود سه هزار لغت جدید اضافه میشود و در مجموع بیش از 500 میلیون واژه به آن اضافه شده است، در مورد واژه سیاه بیش از 30 صفحه مطلب دارد و پیش بینی میشود در مدت زمان کوتاهی اطلاعات آن واژه چند برابر گردد. - برخی کلمات الهی ذاتا جوهره فرایندی دارد ، یعنی به موقعیت زمان و مکان تغییر نمی کنند، ماهیتا پویا و بالفعل است ، خداوند متعال درآیاتی ازقرآن کریم همه را به مبارزه می طلبد ومی فرماید: «قُل لَّئنِ اجْتَمَعَتِ الانس وَ الْجِنُّ عَلى أَن یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضهُمْ لِبَعْضٍ ظهِیرا بگو: اگر انسانها و پریان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند. درتفسیر این آیه آمده است: که خداوند پیامبر (ص) را مخاطب قرار داده ومی فرماید : به آنها بگو اگر تمام انسانها و پریان اجتماع و اتفاق کنند تا همانند این قرآن و کلمات آن را بیاورند قادر نخواهند بود هر چند یکدیگر را معاضدت و کمک کنند. بنابراین برخی کلمات مخصوص خداوند است و اگر تمامی دانشمندان جهان جمع شوند و بر آن شرح فراوان بنویسند ، مفهوم آن واحد و غیر قابل تغییر است 5. نتیجه گیری مفهوم پایان ناپذیری کلمات الهی که قرآن به آن اشاره می کند ، در مقایسه با دیدگاهها و نظریه های علم اطلاعات یکسان است، تا زمانی که روی برخی کلمات و آیات تحقیق و تفسیر صورت نگیرد جنبه ایستایی دارد و زمانی که از طریق کاوش و پژوهش یکی از رازهای خلقت کشف و شناسایی گردید ، اطلاعات واقعی بدست می اید . برخی کلمات الهی در تقارن با نظریه فرایندی اطلاعات که اطلاعات ذاتا جوهره فرایندی دارد و به موقعیت زمان و مکان تغییر نمی کند مصداق برخی کلمات الهی است که ثابت و غیر قابل تغییر است. رشد و گسترش علم و فناوری حرکت شتابندهی به گرداوری اطلاعاتی که روی واژه های مختلف قران در سراسر کره زمین انجام می شود ، با وجود اینکه (4.56میلیارد سال) از سن کره زمین می گذرد فقط حدود 10 زتابایت اطلاعات کشف و گرداوری شده است، نکته ی که از این امار بدست می اید این است که هر چه اطلاعات بدست می اید اطلاعات واقعی نیست و نیاز به بررسی و پژوهشی دیگر دارد دو دیگر اینکه هر چه اطلاعات کشف و ذخیره میشود از کلمات الهی نشات می گیرد ودر قران امده است. بنابراین در عصر حاضر، فنّاوری اطّلاعات به کمک بشر آمده است تا بشر بتواند با سرعت بیشتری کلمات الهی را گرداوری، تفسیر و ارزیابی کند. کلمات الهی در قران در مقایسه با مفهوم اطلاعات یا اطلاعات واقعی یا اطلاعات با ارزش که متخصصان علم اطلاعات مطرح می کنند در راستای هدف از خلقت و رسیدن به ذات ربوبیت الهی است زیرا بدون رسیدن به اطلاعات اصلی خدواند و بررسی کلمات الهی رسیدن و نزدیک شدن به شگفتی ها و رازهای خداوند دشوار و این مسیر ادامه دارد و پایانی در آن نمی توان متصور نمود .
منابع
1.نگهبان ، محمدباقر.(1394). مفهوم واژه طلاعات در قرآن. کرمان 2. اوتن، كلاس. "اساس علم اطلاعات". ترجمه علياصغر شيري. فصلنامه كتاب. 5(1-2) ،73-104، 1373. 3. باد، جان. "كتابخانه، اطلاع و معنا". ترجمه محبوبه مهاجر. فصلنامه كتاب. 4 (2)، 133-178، 1372. 4. حرّي، عباس. "مروري بر اطلاعات و اطلاعرساني: "اطلاعات چيست؟". تهران: دبيرخانه هيأت امناي كتابخانههاي عمومي كشور، نشر كتابخانه، 13-22، 1372. 5. حری ، عباس. اطلاع شناسی. تهران: کتابدار، 1378. 6. مساوات، جلال. "مفهوم اطلاع (1)". اطلاعرساني: نشريه فني مركز اسناد و مدارك علمي. دوره 7 (1)، 187-108، 1362. 7. دانشنامه آزاد قرآن کریم، سوره لقمان، ایه 27، http://www.alketab.org/%D9%84%D9%82%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%A2%D9%A7 8. دانشنامه آزاد قرآن کریم، سوره کهف، ایه 109، http://www.alketab.org/%D8%A7%D9%84%D9%83%D9%87%D9%81_%D9%A1%D9%A0%D9%A9