دگر سنجی(التمتریک)
دگر سنجه ها یا التمتریکس
سجاد محمدیان و محمد باقر نگهبان وب¬اجتماعی با تأثیرگذاری در ارتباطات افراد جوامع مختلف باعث ایجاد ارتباطات جدی پژوهشی بین محققان شده است و سنجش تأثیرگذاری ارتباطات جدید پژوهشی به¬وسیله سنجه¬های سنتی استنادی امکان پذیر نیست. علاوه بر این، سنجه¬های استنادی تأثیرگذاری پژوهش¬ها را به طور کامل نمی¬سنجند (مک روبرتز و مک روبرتز ، 2010). از این رو در سال¬های اخیر خلق دگرسنجه¬ها یا سنجه¬های مکمل که علاوه بر سنجش تأثیرگذاری همه انواع ارتباطات پژوهشی معایب سنجه¬های استنادی سنتی را نیز نداشته باشند، به طور گسترده مطرح شده است. اصطلاح دگرسنجه¬ها در سال 2010 به عنوان یک سطح از سنجه¬های مقالات پیشنهاد شد. اگر چه این سنجه¬ها برای سنجش مقالات ارائه شده است ولی می¬توان از آنها در سنجش افراد، کتاب¬ها، مجموعه داده¬ها، سخنرانی¬ها، فیلم¬ها، صفحات وب و غیره استفاده کرد (پریم ودیگران، 2010). دگرسنجه¬ها فقط استنادها را در نظر نمی¬گیرند، بلکه جنبه¬های دیگر اثرگذاری مدرک را مانند بارگیری¬ها، مشاهده مقاله، ذکر در رسانههای اجتماعی و رسانه¬های خبری و... را نیز در سنجش دخیل می¬کند. اصطلاح دگرسنجه¬ها در سال 2010 به عنوان یک سطح از سنجه¬های مقالات پیشنهاد شد و از اواخر سال 2011 کم کم مبحث کاربرد دگرسنجه¬ها شکل جدی تری به خود گرفت. دگرسنجه¬ها معادل واژه لاتین Altmetrics می¬باشد این واژه لاتین از ترکیب دو واژه دیگر ایجاد گردید (Altmetrics = Alternative + metrics) و منظور از آن سنجش از طریق سنجه¬های مکمل و غیرمتداول می¬باشد (گالیگان و دیاس- کریا ،2013). دگر¬سنجه¬ها یک گروه بسیار گسترده¬ای از سنجه¬ها را دربر می¬گیرد که جنبه¬های مختلف تأثیرگذاری یک اثر را می¬سنجند. در طبقه¬بندی که سایت پلوم آنالیتیکس در سال 2012 پیشنهاد کرد، دگرسنجه¬ها به چهار دسته تقسیم شده¬اند: استفاده: یکی از اولین سنجه¬های جایگزین مورد استفاده تعداد بازدیدها از یک مقاله بود. از قدیم، نویسنده¬ها مایل به انتشار مقاله خود در مجله با تعداد اشتراک بالا بوداند، تا افراد بیشتری به مقاله آنها دسترسی داشته باشند. فن آوریهای وب آن را ممکن ساخت. به طور معمول، ناشران تعداد بار نمایش اچ¬تی¬ام¬ال و نمایش پی¬دی¬اف را در وبسایت خود نشان می¬دهند. برای نخستین بار در اوایل سال 2004، BMJ تعداد نمایش مقالات خود را، منتشرساخت. بحث: مورد بحث قرار گرفتن یک مقاله به عنوان یک سنجه، پتانسیل تأثیرگذاری یک مقاله را بیان می¬کند. منابع داده برای محاسبه این سنجه عبارتند از فیسبوک، گوگل پلاس، توئیتر، صفحات ویکی پدیا، وبلاگ¬های علمی و... ذخیره¬سازی: این معیار بر این ایده که مقالات تأثیرگذارتر بیشتر بوک مارک می¬شوند استوار است. برای بدست آوردن داده¬های این سنجه از بوک مارک¬های علمی همچون سایت¬یولایک و مندلی استفاده می¬شود. استناد: علاوه بر استنادهای سنتی که از منابع علمی چون پاب¬مد ، اسکوپوس و گوگل اسکولار استفاده می¬شود. از استناد در منابع دست دوم نیز استفاده می¬شود برای مثال امپکت¬استوری تعداد بارهای که یک مقاله به وسیله ویکی-پدیا استناد شده است را نیز در نظر می¬گیرد.
جدول4 1. انواع سنجهها و منابع آنها در دگرسنجی Type Metric Example Source(s) Description Usage Abstract Views dSpace, ePrints, PLoS The number of times the abstract of an article has been viewed Usage Clicks bit.ly, Facebook The number of clicks of a URL Usage Collaborators GitHub The number of collaborators of an artifact Usage Downloads Dryad, Figshare, Slideshare, Github, Institutional Repositories The number of times an artifact has been downloaded Usage Figure Views figshare, PLoS The number of times the figure of an article has been viewed Usage Full Text Views PLoS The number of times the full text of an article has been viewed Usage Holdings WorldCat The number of libraries that hold the book artifact Usage HTML Views PLoS The number of times the html of an article has been viewed Usage PDF Views dSpace, ePrints, PLoS The number of times the PDF of an article has been viewed Usage Views Dryad The number of times the dataset has been viewed. Usage Supporting Data Views PLoS The number of times the supporting data of an article has been viewed Captures Bookmarks CiteULike, Delicious Number of times an artifact has been bookmarked Captures Favorites Slideshare, YouTube The number of times the artifact has been marked as a favorite Captures Followers GitHub The number of times a person or artifact has been followed Captures Forks Github The number of times a repository has been forked Captures Groups CiteULike, Mendeley Number of times an artifact has been placed in a group's library Captures Readers Mendeley The number of people who have added the artifact to their library Captures Subscribers Vimeo, YouTube The number of people who have subscribed for an update Captures Watcher Github The number of people watching the artifact for updates Mentions Comment count Facebook, Reddit, Slideshare, Vimeo, YouTube The number of comments made about an artifact Mentions Forum Topic Count Vimeo The number of topics in a forum discussing the artifact Mentions Gist count GitHub The number of gists in the source code repository Mentions Links Wikipedia The number of links to the artifact Mentions Review count SourceForge The number of user reviews of the artifact Mentions Blog count Research Blogging, Science Seeker The number of blog posts written about the artifact Mentions Reviews Amazon The number of reviews written about the artifact Social Media Likes Facebook, Vimeo, YouTube The number of times an artifact has been liked Social Media +1 Google The number of times an artifact has gotten a +1 Social Media Ratings SourceForge The average user rating of the artifact. Social Media Recommendations Figshare, SourceForge The number of recommendations an artifact has received Social Media Score Reddit The number of upvotes minus downvotes on Reddit Social Media Shares Facebook The number of times a link was shared on Facebook Social Media Tweets Topsy The number of tweets that mention the artifact Citations Cited by CrossRef The number of articles that cite the artifact according to CrossRef Citations Cited by Microsoft Academic Search The number of articles that cite the artifact according to Microsoft Academic Search Citations Cited by PubMed The number of PubMed Central articles that cite the artifact Citations Scopus Cited-by Count Scopus The number of articles that cite the artifact according to Scopus Citations Cited by USPTO The number of patents that reference the artifact according to the USPTO
. مزیت¬های دگرسنجه¬ها نسبت به سنجه¬های استنادی در تحلیل استنادی تمامی شاخص متکی بر تعداد استنادهای دریافتی است (ضریب تأثیرگذاری مجلات، شاخص هرش، شاخص جی، میانگین استناد برای هر سند، تعداد استناد برای هر نویسنده و...) از سوی دیگر تجربه نشان می¬دهد؛ دریافت استناد توسط مقالات پروسه زمان¬بری می¬باشد و به طور متوسط 2سال وقت لازم است که استنادهای یک مقاله کامل گردد (رومر و بورچارد ،2012). اما برای یک مقاله در عرض یک هفته و گاهی اوقات چند روز صدها رخداد دگر¬سنجی روی می¬دهد. این موضوع یعنی سرعت عمل، اصلی¬ترین مزیت دگرسنجه¬ها محسوب می¬شود (ویلسون ، 2013). همچنین مزیت بسیار بزرگی برای سازمانها و حتی مجلات برای ارزیابی مقالات جاری خود در کوتاه مدت به حساب می¬آید. تحلیل استنادی در دهه 1960میلادی یعنی زمانی که هنوز از دنیای دیجیتال خبری نبود شکل گرفت، بنابراین تحلیل¬های استنادی مبتنی بر استناد¬های متنی میباشند. از سوی دیگر با ایجاد و گسترش دنیای دیجیتال بخش عظیمی از ارتباطات پژوهشی در محیط وب صورت می¬گیرد؛ حال آنکه سنجش تأثیرگذاری این پژوهش¬ها با شاخص¬های سنتی امکان پذیر نیست (برودی وهارناد ، 2006)، اما دگرسنجه¬ها به علت تنوع در سنجه¬ها و ماهیت دیجیتالی از پس این کار برمی¬آیند(پیووار ،2013). وقتی یک پژوهشگر به یک مجله مراجعه می¬کند، برای ارزیابی مقالات جاری آن مجله هیچ شاخص معتبری در دست ندارد به ناچار از ضریب تأثیرگذاری آن مجله برای ارزیابی استفاده می¬نماید. همه ما می¬دانیم که تمام مقالات یک مجله (هرچند معتبر) دارای ارزش یکسانی نمی¬باشند، بسیار دیده شده است که یک مقاله کم ارزش در یک مجله معتبر چاپ شده است. دگرسنجهها در این شرایط اهمیت خود را به رخ می¬کشند، با توجه به اینکه رخدادهای دگرسنجی در مدت زمان بسیار کوتاه رخ می¬دهند، سنجش مقالات جاری و غیر جاری برای دگرسنجه¬ها یکسان است (پیووار، 2013). سنجش وسیعتر تأثیرگذاری پژوهش¬ها: در پژوهشی که در سال 2010 صورت گرفت معلوم شد که فقط30 درصد تأثیرگذاری پژوهش¬ها توسط استنادها مورد سنجش قرار میگیرد (مک روبرتز و مک روبرتز،2010). دلایل فراوانی برای این امر وجود دارد، اصلیترین دلیل این است که پژوهشگران سعی دارند آثار اصلی را مورد استناد قرار دهند. و کمتر به منابعی چون اخبار، ویکی¬ها، مقالات چاپ نشده، وبلاگ¬ها، مقالات عمومی و... استناد می¬کنند. اما در دگرسنجی با استفاده از سنجه¬های گوناگون تمامی منابع سنجش می¬شوند.
مزیت¬های دیگر دگر سنجه¬ها o سنجش مقالاتی که به صورت خود ناشری انتشار یافتهاند. o سنجش آثار بدون استناد رسمی o سنجش انواع مختلف تولیدات پژوهشی o سنجش تأثیرگذاری بر مخاطبین غیر پژوهشگر o ارائه اطلاعات اضافی در مورد پژوهش¬ها o پوشش آثار چاپ نشده o استفاده از چند رسانهای¬ها در سنجش o رفع معضل خود استنادی o رفع نگاه تک بعدی درسنجش مقالات 84-3. آینده دگرسنجهها دگرسنجی امر بسیار جدیدی میباشد و به همین علت توانایی رقابت با سنجههای استنادی 50 ساله را در شرایط کنونی نخواهد داشت. اما آنچه مسلم است این سنجه در بسیاری از زمینهها میتوانند به عنوان سنجهی مکمل سنجههای استنادی به کارگرفته شوند. از بین تمامی مزایای دگرسنجی چه آنهایی که در اینجا به آنها اشاره شد و سایر مزیتهای دیگر، میتوان به چند مزیت مهم دگرسنجیها اشاره کرد: سریعتر از سایر سنجه محاسبه میشوند، سنجش انواع تولیدات علمی مختلف، سنجش اثرگذاری بر روی مخاطبین غیر پژوهشگر و سنجش محدوده زمانی و مکانی گسترده تری از تأثیرگذاری علمی. این مزیتهای کلیدی فقط مختص دگرسنجههاست و با سنجههای دیگر به هیچ وجه امکان دستیابی به آنها وجود ندارد. همچنان که گفته شد، شاید نتوان در شرایط کنونی از این سنجههای به عنوان جایگزین سنجههای استنادی استفاده کرد، اما کاربرد این سنجهها در برخی موارد ضروری به نظر میرسد، چرا که سنجههای سنتی در همه موارد جوابگو نیستند. به طور مثال، اگر بخواهیم پژوهشهای اعضای هئیت علمی یک مرکز پژوهشی را در یک بازه زمانی 3 ماهه بررسی کنیم به هیچ وجه نمیتوانیم از سنجه سنتی استفاده کنیم. دراین شرایط فقط میتوان با قراردادن پژوهشها در وب اجتماعی و با استفاده از دگرسنجهها به ارزیابی آنها پرداخت. چناچه پریم و دیگران (2012) با این رویکرد به سنجش تولیدات علمی یک مرکز ملی پژوهش پرداختند. نتایج آنها موفقیت چشمگیری را نشان داده است. در نهایت باید گفت که دگرسنجه در حال حاضر میتوانند به عنوان سنجههای مکمل درکنار سنجههای سنتی استفاده کرد. اما در برخی موارد مانند آنچه در بالا گفته شد به دلیل ضعف سنجههای سنتی دگرسنجهها میتوانند به عنوان سنجههای مستقل به کاربرده شوند. هر چهار چالش فراروی دگرسنجی درمرحله اول ناشی از عدم استاندارد سازی دراین حوزه میباشدکه ناشی از نوپا بودن آن است. به همین خاطر تاکنون پژوهشهای رسمی در این زمینه صورت نگرفته است. برای استاندارد سازی دراین حوزه پیشنهادهای زیر ارائه میگردد. 1- یقیناً برای هر استانداردی نیاز به پژوهشها و مطالعات گسترده است. لذا برای استانداردسازی حوزه دگرسنجی نیز باید پژوهشهایی گسترده برای تک تک چالشها صورت گیرد و راهکارها تبیین گردد. 2- تعیین سیستمهایی که به ارزیابی سنجههای این محدوده بپردازند. برای این کار به نظر میرسد باید در سطح بین الملل مؤسساتی متولی این امر گردند. 3- کمی سازی یافتههای دگرسنجهها، یعنی با تعیین ضریب اهمیت هر نوع دگرسنجه و با استفاده از فرمولهای مبتنی براین ضرایب امتیاز دگرسنجهای برای هر مدرک محاسبه گردد و با استفاده از این امتیاز به سنجش مدارک پرداخته شود، کاری که برخی مؤسسات به صورت محدود اقدام به آن نمودهاند. در مرحله دوم برای حل چالشهای فراروی دگرسنجی باید از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی کمک گرفت. به طور مثال باید به طراحی موتورهای کاوش خاص دگرسنجی به گردآوری دقیق دادههای دگرسنجی پرداخت. همچنین برای رفع معضل مقالات تکراری نیز علاوه بر استاندارد سازی مشخصات کتاب شناختی مدارک علمی میتوان بااستفاده از مدلهای بازیابی اطلاعات بر این مشکل فائق آمد. پژوهش ثلوال و دیگران در مورد اعتبار دگرسنجهها نشان داد که در مورد مدارکی که امتیاز دگرسنجی بالای دارند میتوان به دگرسنجه اعتماد کرد. امتیاز بالای دگرسنجه ناشی از زیاد بودن تعداد رویدادهای دگرسنجی بوده است. پس میتوان نتیجه گرفت با انتشار در سطح وسیعتر مدارک علمی در محیط وب اجتماعی اعتبار شاخصهای دگرسنجی را نیز بالا برد. برای مثال با انتشار یک مدرک در چندین رسانه وب اجتماعی و با استفاده از طیف گسترده تری ازدگرسنجهها به سنجش مدارک پرداخت. پژوهشهای پریم و دیگران (2012) نیز نشان داد که همبستگی بین دگرسنجهها و تعداد استنادها در سرویسهای تخصصی وجود دارد که میتواند به علت بودن افراد متخصص دراین سرویسها باشد. همچنین پژوهش آنها موید این مسئله بودکه حداقل میتوان از دگرسنجهها درپیش بینی آینده مدارک علمی استفاده نمود. پریم (2012) در پژوهش دیگری نیز به نتیجهی مشابه دست یافته بود، او دریافته بود که میتوان از دگرسنجهها برای سنجش سریع استفاده کرد. برای بهبود اعتبار دگرسنجهها میتوان پیشنهادکرد، با توجه به این که اعتبار دگرسنجههای سنتی متکی بر اعتبار هیأت داوران مجلات میباشد. در حوزه دگرسنجی نیز میتوان از این شیوه استفاده نمود. برای این کار نیاز به سرویسهای تخصصی میباشد. مثلاً درباره ایجاد یک شبکه اجتماعی تخصصی متشکل از داوران وصاحب نظران مجلات پژوهشی میتوان به سنجش مدارک پرداخت. یکی از این شبکههای اجتماعی تخصصی، شبکه اجتماعی اکادمیا میباشد، که در آن میلیونها عضو هیأت علمی و دانشجو عضو میباشند. اخیراً ثلوال و کوشا (2013)در بررسی این شبکه اجتماعی دریافتند که این شبکه بستر مناسبی برای ارتباطات پژوهشی است.