قاعده زیف

از دانشنامه آزاد علم اطلاعات و دانش شناسی
پرش به: ناوبری، جستجو

قانون زیف

سجاد محمدیان و محمد باقر نگهبان

در سال ۱۹۴۹ جورج کینگزلی زیف استاد زبان¬شناسی دانشگاه هاروارد، با آزمایش کلمات کتاب اولیسس جیمز جویس به نتایجی در مورد کلمات و میزان تکرار آنها در متن رسید. نتایج او به این صورت بود که: اگر تمام کلمات یک کتاب را بشماریم و از زیاد به کم مرتب کنیم به این نتیجه می‌رسیم که رتبه¬ی هر کلمه با فراوانی(بسامد) همان کلمه نسبت عکس دارد،‌ یعنی تعداد بارهایی که هر کلمه در متن ظاهر می‌شود با رتبه‌ی همان کلمه در متن رابطه معکوس دارد. این نسبت در کلمات کل متن برقرار است. که به قانون زیف معروف شده‌است. بر طبق زیف کلمه‌ای که در رتبه‌ی ۱ قرار دارد دو برابر بیشتر از کلمه‌ای در متن ظاهر می‌شود که در رتبه‌ی ۲ قرار دارد و ۳ برابر بیشتر از کلمه‌ای ظاهر می‌شود که در رتبه‌ی ۳ قرار دارد و همین‌طور تا آخر (ویکی پدیا، قانون زیف). او این قضیه را با اصل کمترین کوشش توجیه کرد. وي معتقد بود كه انسان اشتياق دارد براي رسيدن به هدف و مقصود، با حداقل تلاش منظور خود را منتقل سازد (مبدأ) و طرف مقابل (مقصد) نيز مايل است با حداقل تلاش فكري و با استفاده از واژه‌هاي مختلف بيشترين اطلاعات را از مبدأ دريافت كند؛ كه ميان اين كوشش‌ها، علي‌الاصول، بايد تعادل و توازني ايجاد شود. انسان‌ها در نوشتن متنی نیز سعی دارند، بیشتر از کلمات تکراری استفاده کنند. و همچنین در هنگام صحبت کردن و سخنرانی سعی دارند، کلمات کمتری را بیشتر تکرار کنند. این رابطه بین فراوانی f و رتبه r برقرار است که: r * f = k حاصل ضرب فراوانی(بسامد) واژه در رتبه‌ی آن در کل هر متن عددی (تقریباً) ثابت است. رابطه لگاریتمی‌آن شناخته شده¬تر است و کاربرد بیشتر دارد: log r +log f = log c این رابطه به جز کلمات در بسیاری از دیگر محیط¬ها از جمله جمعیت شهرها، میزان بازدید از صفحات اینترنت، شرکت‌ها و کارکنان آن و نیز در نمایه سازی خودکار و... استفاده می‌شود. از نظر محققان بسیار عجیب است که چطور و چرا همچنین رابطه‌ی ساده‌ای در بسیاری محیط‌های پیچیده اتفاق می‌افتد. 9-2-3. قانون 80 -20 اصل پارتو که با نام 80 - 20 شناخته شده است، می‌گوید: 80 درصد از نتایج براساس 20 درصد از علل ایجاد می‌شود. ویلفردو پارتو اقتصاددان ایتالیایی، بیان کرد، که 80 درصد از ثروت در ایتالیا، متعلق به 20 درصد از جمعیت است. این اصل کاربردهای متعددی در تمام زمینه‌ها دارد، موارد زیر برخی از این کاربردهاست: • فروش: 80 درصد از سود از 20 درصد مشتریان به دست می¬آید. • در مدیریت: 20 درصد از کارکنان 80 درصد از کارهای شرکت را انجام می‌دهند. • در تنظیم زمان: صرف 80 درصد از وقت خود برای 20 درصد از وظایف. • تماس با دیگران: صرف 80 درصد از وقت خود برای صحبت کردن با 20درصد افرادی که در دفترچه تلفن ما وجود دارند. • در لباس پوشیدن: در80 درصد اوقات ما 20 درصد لباس‌های که درکمد وجود دارد. را می‌پوشیم. در علوم اطلاعات این اصل این گونه استفاده می‌شود: 20 درصد از منابع 80 درصد از استفاده را به خود اختصاص داده‌اند.