شاخص g و m

از دانشنامه آزاد علم اطلاعات و دانش شناسی
پرش به: ناوبری، جستجو

شاخص g و m

سجاد محمدیان و محمد باقر نگهبان

پس از معرفی شاخص هرش شاخص‌های دیگری نیز، همراستا و با استفاده از مفهوم اولیه هرش توسط دیگر پژوهشگران معرفی شد. و هر یک سعی کردند، به نوعی مشکلاتی که در شاخص هرش مطرح بود را برطرف کنند. برای نمونه می‌دانیم که شاخص هرش به طول مدت زمان کاری هر پژوهشگر بستگی دارد. از ضعف¬های شاخص اچ این است که نویسندگان تازه کار که شاخص اچ آن‌ها (به سبب کوتاه بودن عمر پژوهشی) را نمی¬توان با نویسندگان کهنه کار مقایسه کرد، چرا که میزان مقالات و استنادات با گذشت زمان افزایش می‌یابد. به همین جهت خود هرش برای مقایسه دانشمندان در مراحل مختلف دوره فعالیتشان، پارامتر m را عرضه کرد. هرش با در نظر گرفتن طول عمر پژوهشی پژوهشگر و اصلاح شاخص اچ متناسب با آن شاخص m را پیشنهاد کرد. در این صورت شاخص هرش به دست آمده را بر طول عمر پژوهشی یک محقق (از زمان اولین مقاله منتشر شده) تقسیم می‌کنیم: m-index = h-index / scientific age یکی دیگر از ضعف‌های شاخص اچ، نادیده گرفتن مقالات پراستناد است، برای نمونه در مثال بالا دیدیم که یکی از مقالات بسیار بیشتر از سایر مقالات استناد دریافت کرده (13 بار مورد استناد قرار گرفته) در حالیکه سایر مقالات حداکثر 3 بار مورد استناد واقع شده¬اند اما شاخص اچ توجهی به این اختلاف نمی‌کند (و البته توجهی به مقالات با استناد پایین هم نمی‌کند). برای رفع این ضعف شاخص‌های دیگری همچون شاخص A و شاخص R پیشنهاد شده است اما از همه مشهورتر و پرکاربردتر شاخص g است که آن را

اگه پیشنهاد کرد. شاخص g گونه تعدیل‌یافته شاخص هرش است. در این شاخص بر خلاف شاخص هرش به مقالاتی که بیشتر مورد استناد قرار می‌گیرد وزن بیشتری داده می‌شود. بنا به تعریف شاخص g برابر است با بالاترین رتبه در لیست نزولی مقالات به‌ترتیبی که g مقاله اول حداقل تعداد g2 استناد دریافت کرده باشند و مجموع استناد‌های مقالات تا g بزرگتر ‌یا مساوی g2 باشد. بنابراین شاخص g نویسنده مثال ما برابر خواهد بود با 4 چرا که تا رتبه چهارم مجموع تعداد استنادات مقالات 19 (12+3+3+1) خواهد بود که از 42 بزرگتر است اما نمی‌تواند 5 باشد چرا که 52 برابر 25 خواهد بود که از تعداد کل استنادات تا رتبه 5 (20 استناد) بزرگتر است. بنا به تعریف همیشه g ≥ h است. در شاخص اچ تعداد استناد بالای مقاله دوم هم در نظر گرفته شد. روش دیگر تقسیم شاخص اچ محاسبه شده بر تعداد مقالات منتشر شده یک نویسنده است که توسط سیدروپولوس و کاتساروس در سال 2008 پیشنهاد شد. اما به نظر برخی پژوهشگران از جمله روسو، برای محاسبه شاخص اچ افراد ایده خوبی نیست و بیشتر می‌تواند در مورد مجلات مورد استفاده قرار گیرد که در این صورت شاخص‌های به دست آمده برای سال‌های مختلف حتی با تعداد مقالات متفاوت هم قابل بررسی و مقایسه است. همانند هر شاخص استنادی دیگری، شاخص هرش هم وابسته به حیطه پژوهشی است و مقایسه شاخص اچ افراد در حیطه‌های موضوعی مختلف اشتباه است هر چند که برخی کوشیده‌اند تا گونه‌ای از شاخص h را پیشنهاد دهند که قابلیت مقایسه بین رشته¬ای داشته باشد. برای مثال رادیچی و همکارانش کوشیدند تا با تقسیم شاخص h بر میانگین تعداد استنادات در هر حیطه به نوعی به شاخص اچ عمومی‌دست پیدا کنند که شاخص‌های h در حیطه‌های مختلف با هم قابل مقایسه باشند. (دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا، شاخص جی)

از دیگر نقاط ضعف شاخص h، نادیده گرفتن چند نویسندگی و استناد به خود است بعلاوه ‌اینکه ‌این شاخص شاخصی تک بعدی است و عامل زمان در آن مشخص نیست. نکته اساسی دیگر متفاوت بودن شاخص اچ گزارش شده توسط پایگاه‌های مختلف است. برای مثال برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند که چنانچه شاخص اچ مد نظر باشد اسکوپوس در مقایسه با تامسون رویترز تمایز بهتری بین پژوهشگران نشان می‌دهد. همانطور که می-بینیم شاخص هرش توانایی مشخص کردن كيفيت برونداد علمی یک پژوهشگر را به طور عینی دارد و می‌تواند نقش تعيين كننده‌ای را در خصوص ارتقاء رتبه علمي اعضاي هيئت علمی با توجه به كميت و كيفيت برونداد علمي ایفا کند. این شاخص در جوامع بین المللی و دانشگاهی از اعتبار بسیار بالایی برخوردار است و هم مؤسسه تامسون رویترز (WoS) و هم اسکوپوس این شاخص را گزارش می‌کنند.